دلم می خواهد
دلم می خواهد از روشنایی یک روز تا تاریکنای شب با تو زیر باران قدم بزنم.. دستم را در حلقه ی دستت محکم کنم و آرام و با حوصله مختصات چاله های شهر را از بر شوم! دلم می خواهد خیس، یخ کرده ، لرز گرفته ،اما عاشق کنارت آرام بگیرم و عاشقتر شوم!! اما... موسیقی می خواند..جاده می رود..ابر می بارد.. و من... با انگشت روی شیشه ی بخار گرفته نقش می زنم و هنوز عاشقم!!